سابقه وقف در ایران به قبل از اسلام برمیگردد. اقوام آریایی، بهویژه ایرانیان، به پیروی از آیین و کیش خود، دارای موقوفات و نذورات بسیاری برای نگهداری معابد و آتشکدههای خود بودهاند.
در این دوران، عمدهترین زمینهای فئودالی، املاک خالصه وقفی بوده و در دوره هخامنشیان، معابد بر املاک وسیعی تسلط داشتند که این زمینها از طرف پادشاه و یا بزرگان و فئودالهای محلی بهمنظور جلب پیشوایان مذهبی به پرستشگاهها هدیه میشد. کشاورزانی که در این قبیل زمینها به کشت و زرع مشغول بودند، سهم مالکانه را میباید به هیربد یا کاهن بزرگ میدادند. سلوکیان و اشکانیان نیز این شیوه را محترم میشمردند.
پارهای از این موقوفات، هم اکنون نیز در نزد زرتشتیان برخی از شهرهای ایران، مثل یزد و کرمان باقی و دایر است.
از جمله در بخشی از کتاب دانیال نبی که به زبان آرامی است چنین آمده است: «گناهان خود را به (صیدقا) و خطایای خود را بر احسان نمودن بر فقیران فدیه بده، اما شافعی در رساله الإمام میگوید: تا آنجا که دانسته ام مردم جاهلیت خانه و زمینی را برای خدا حبس نکرده اند و حبس تنها از طرف مسلمین صورت گرفته است.
دکتر الکبیسی در نقد بیان امام شافعی میگوید: ظاهر کلام وی چنین می رسد که مفهوم انواع حبس در میان امتهای پیش از اسلام به طور کلی ناشناخته بوده، ولی این معنی حقیقت ندارد زیرا حبس پیش از اسلام نیز معروف بوده گرچه به نام حبس یا وقف نامیده نمی شده است. همچنین هنگام فتح شوش در بقعه دانیال نبی سندی به دست آمد که به موجب آن گنجی برای پرداخت وام های بدون ربح اختصاص یافته بود و خلیفه دستور داد که گنج به دست آمده به بیتالمال منتقل شده، طبق دستور مندرج در سند عمل شود.