وقف:
«وقف» در لغت: حبس کردن، حبس شدن، متوقف شدن، متوقف کردن، ایستادن، توقف، بازداشت و منع کردن و منحصر کردن، مخصوص کردن چیزی را به کسی یا چیزی.
وقف در اصطلاح عبارت است از این که عین مال و سود آن تسبیل شود. فقها گفتهاند: وقف عین حبس است بر ملک خدای تعالی. بنابراین ملکیت مالک آن به خداوند منتقل میشود. در فرهنگ اصطلاحات حقوق مدنی نیز وقف حبس عین و تسبیل ثمر بر حسب نیت واقف دانسته شده است.
موقوفه و وقفنامه:
«موقوفه» زمین، ملک یا مستغلی است که برای
مقصود معینی در راه خدا اختصاص دهند.
وقفنامه، سند یا قباله وقف است که در آن
نام ملک یا املاک و اسم موقوفه و محل و ویژگی رقبات و چگونگی مصارف آن و نام متولی
و تعیین ترتیب متولیان بعد از متولی اول بیان شده باشد.
موقوف علیهم:
ارباب وقف؛ کسانی هستند که وقف برای آنان صورت گرفته است همچون وقف مالی برای فرزندان. نذر: آن است که انسان ملتزم شود که کار خیرى را براى خدا بجا آورد، یا کارى را که نکردن آن بهتر است براى خدا ترک نماید.
در انعقاد نذر باید صیغه مخصوص یعنی لله علی کذا خوانده شود.
هبه (هدیه) یا نحله:
«هبه» و یا «نحله» عبارت است از خارج ساختن مال از ملک خود و به ملک دیگری در آوردن آن به طور رایگان و آن قراردادی است که به ایجاب و قبول احتیاج دارد، به هر لفظی که مقصود را برساند.
خالصه:
اراضی سلطنتی خالصه، زمینهایی که در اختیار و تحت نظارت مستقیم خلیفه و سلطان قرار داشت و درآمدهای حاصل از آن به خزانه خصوصی وی واریز میشد.
رقبه:
به معناى عین چیزى نیز آمده است، مثلا گفته مىشود رقبه زمین، رقبه موقوفه و رقبه رهن که به معناى عین آنها است.
به کوچکترین واحد شمارش املاک موقوفه اطلاق می شود. هر موقوفه یا مکان مذهبی ممکن است دارای یک یا چند رقبه باشد.