وقف و اعمال نیک شبیه آن، از مسائل اجتماعی است و از روزگاران دور، از زمانیکه بشر برای خود اجتماعی داشته، این اعمال با او همراه بوده است. عنوان وقف، پیش از اسلام بین پیروان همه ادیان در غرب و شرق متداول بوده است؛ بهگونهای که اداره معبدها، صومعهها، آتشکدهها، موبدان و کاهنان از منافع موقوفات بوده است.
امتها با اختلاف ادیان و معتقداتشان با انواعی از تصرفات مالی آشنا بودند که از حیث مفهوم دور از حدود معنای وقف اسلامی نبود. اوقاف ابراهیم خلیل (علیهالسّلام) که تا امروز نیز باقی است خود بهترین دلیل بر وجود وقف قبل از اسلام است. امام خمینی (ره) و محمد ابوزهره در این باره بیان داشتهاند که اصل وقف از خصایص اسلام نیست و از احکام عقلایی میباشد.
وقف دارای حقیقت شرعیه نیست، بلکه امری است عقلایی که میان دیگر ملل نیز رایج است و حتی شاید در غیر ادیان نیز رایج باشد.
امام خمینی (ره)
دکتر محمد ابوزهره نیز در کتاب وقف خود، که فقهی تطبیقی است، در این باره مینویسد: وقف در قبل از اسلام، با نامی غیر از این نام، متداول بوده است؛ زیرا میبینیم که در تاریخ قبل از اسلام، معابد (همانند کنایس، بیع و…) و حتی مساجدی (مانند مسجد الحرام و مسجد الاقصی) وجود داشتهاند که اموال و اراضی فراوانی برای نگهداری و ادارهی آنها توسط افراد خیر و نیکوکار در نظر گرفته شده است و نمیتوان تصور کرد که این اموال و املاک، ملک افرادی خاص بوده و تنها منافع آن به مصرف کسانی میرسیده است که در این اماکن، عبادت میکردهاند. لذا راهی جز اعتراف به این حقیقت وجود ندارد که: وقف در قبل از اسلام نیز وجود داشته و از عقود (یا احکامی) است که اسلام آن را تأیید و تقریر کرده است.