در مورد مبنای شرعی عقيقه و اينکه ما با کدام روايات عقيقه را مستحب می‌دانيم بايد گفت: در مورد عقيقه روايات فراوانی وارد شده و در بعضی از آن‌ها تعبير واجب دارد و اما فقهاء از اين روايات، استحباب مؤکّد را استفاده کرده‌اند. لذا عقيقه کردن واجب نيست، ولی خيلی بدان سفارش شده است. امام صادق علیه السلام فرمود: ” سلامتی فرزندی در گرو عقيقه است.” و در روايتی ديگر عبدالله بن علی به امام صادق علیه السلام گفت: به دنبال عقيقه (گوسفند) رفتيم اما گوسفندی پيدا نکرديم، آيا می‌توانيم پولش را صدقه بدهيم؟ حضرت فرمود: ” نه، خدا اطعام و ريختن خون قربانی را دوست دارد”
باز امام صادق علیه السلام فرمود: “فرزند و سلامتی‌اش در گرو گوسفندی است که روز هفتم برای او عقيقه کنند و او را نام‌گذاری نمايند.” از اين روايات استفاده می‌شود سلامتی و خوشبختی بچه به عقيقه کردن است. امام صادق علیه السلام فرمود: “پيامبر صلی الله علیه و آله وسلم برای حسن و حسين علیهاالسلام در روز هفتم تولدشان عقيقه و دعا کرد و گفت: خدايا! استخوان‌های اين گوسفند به جاي استخوان‌های اين فرزند و گوشت او به جای گوشت او و خون آن به جای خون او و موی آن به جای موی او، خدايا! حفظ کن براي محمد و آل محمد”
در مورد فلسفه و به تعبيري ملاک عقلي حکم عقيقه بايد گفت: شکی نيست که احکام الهی دارای ملاکات بوده و وجوب، حرمت، استحباب و کراهت آنها بر اساس مصالح و مفاسدی است که اگر مصلحتی در حکم باشد حکم واجب و يا مستحب و اگر دارای مفسده‌ای باشد حکم حرام و يا مکروه خواهد بود البته حکمت و فوايد يک حکم دينی غير از علت و عامل وجوب يا حرمت يا …، حکم می‌باشد ممکن است ما به حکمت و فوايد يک حکم دسترسی داشته باشيم ولی به علت و عامل حکم دسترسی نداشته باشيم حال با اين نگاه به برخی از حکمت‌های حکم عقيفه پرداخته و می‌گوييم در عقيقه مجموعه‌ای از مسائل مفيد نهفته است که انسان با اندکی تامل به آثار و برکات آن پی می‌برد.
الف- آثاری که به طفل بر می‌گردد مثل دعا کردن که در دعای عقيقه وجود دارد. اللهم لحمها بلحمهم و دمها بدمه. عظمها به عظمه…. و اين يعنی اين عقيقه در واقع قربانی برای اين طفل است.
ب- آنچه که به فقراء برمی‌گردد و ما می‌بينيم که به برکت اين عقيقه، اطعام و تصدق به فقراء صورت می‌گيرد و اين همان چيزيست که مطلوب دين و مورد تأييد آيات و روايات است.
ج- آنچه که به مسائل اجتماعی برمی‌گردد که از مستحبات دعوت مؤمنين است و اسلام سفارش به دعوت مؤمنين و زيارت کردن همديگر و رابطه محبت آميز و انس الفت کرده است و در اين ملاقات‌ها است که اهداف مورد نظر تحقق می‌يابند.
د – عمل عقيقه يک نوع شکرگزاری از حضرت حق برای نعمت صاحب فرزند شدن، است. نعمتی که گويی در نعمت‌های دنيا همتا ندارد.
در پايان ذکر اين نکته ضروری است، همانگونه که بيان شد ما هيچ گاه به علت اصلی حکم مطرح شده دسترسی نداريم و آنچه بيان شد، بخشی از فلسفه استحباب عقيقه است كه با عقل محدود خود به آن دسترسی پيدا کرده و به صورت حدس و گمان برای حکمت اين حکم بيان کرديم. اما به هيچ وجه ادعا نمی‌کنيم فلسفه استحباب فقط به همين دلائل ختم می‌شود، چرا که شايد اين دلائل به هيچ عنوان فلسفه استحباب آن نبوده و خداوند در استحباب آن ده‌ها دليل ديگر قرار داده که ما بی‌خبريم.